آرمانآرمان، تا این لحظه: 17 سال و 26 روز سن داره

آرمان روان

آرمان و سفر تابستونه

سلام به همه دوستای گل آرمان جونم. بعد از یه تاخیر طولانی اومدم تا از تابستونمون بگم. امسال ما همراه بهترین و عزیزترین دوستانمون یعنی هم اتاقیهای نازنین دوران دانشجویی رفتیم سفر. چهارتا خونواده بودیم: خاله سمیه و عمو وحید و پارمیداخانم خوشگل خاله سودابه و عمو شهرام و کیامهر جون جونی خاله آذر و عمو سروش و آروین گلی مامانی و بابا احسان و جیگمل ناز یعنی آرمان بعد از یه توقف یه روزه تو شهر قزوین خونه خاله سمیه، رفتیم شمال(نمک آبرود). تو اون مدتی که اونجا بودیم همگی حسابی خوش گذروندیم. خوش که میگم یعنی خیلی خیلی خیلی خوش. پسر گلم تا تونست آب بازی کرد. هوا عالی بود و از شرجیهای همگی شمال خبری نبود. حیف که هر سفری پایانی داره. بعد از ...
30 مرداد 1392
1